• 0ثانیه
  • :
  • 0دقیقه
سوال 1

به خاطر آوردن كارهايي كه قصد انجام دادن آنها را دارم، مشكل است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال 2

به خاطر آوردن وقايعي كه هفته گذشته برايم روي داده است، مشكل است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 3

اسامي افرادي كه هر روز با آنها سر و كار دارم، يادم مي¬رود.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 4

شناسايي افرادي كه قبلاً ملاقات كرده ام، مشكل است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 5

من فراموش مي كنم به چه منظوري از خانه بيرون آمده ام.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 6

در گفتگو موضوع مكالمه را فراموش مي¬كنم و دائم حاشيه مي¬روم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 7

انجام هم زمان دو كار برايم مشكل است و حواسم را پرت مي¬كند.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 8

تغير عادت موجب احساس ناراحتي و تشويش در من مي¬شود.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 9

يادگيري مهارت هاي جديد برايم سخت است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 10

من با كوچكترين صدايي تمركزم از بين مي¬رود.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 11

من در جمع نظرات نامناسبي ارائه مي¬دهم كه بعداً متوجه مي¬شوم كه بهتر بود ناگفته باقي مي¬ماند.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 12

خيلي وقت ها به ياد كارهايي كه قبلاً انجام داده¬ام مي¬افتم، از نسنجيده بودن آنها تعجب مي¬كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 13

پاداش سريع كم را بر پاداش زياد ديرتر ترجيح مي¬دهم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 14

سرعت انجام كارها از دقت آنها برايم مهم¬تر است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 15

در تصميم گيري حوصله سبك و سنگين كردن شرايط را ندارم و دم دست ترين گزينه را انتخاب مي¬كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 16

انتظار كشيدن برايم سخت است. مثلا يك دقيقه پشت چراغ قرمز ايستادن برايم خيلي طولاني به نظر مي¬آيد.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 17

در حين انجام كار نمي¬توانم بين ابعاد مهم و غيرمهم كار تفاوت قائل شوم و هر كاري دم دستم بود انجام مي¬دهم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 18

براي دستيابي به اهداف بلند مدت خود، نمي¬توانم اهداف كوتاه مدت و نقشه رسيدن به آنها را ترسيم كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 19

من برنامه ريزي طولاني مدتي براي آينده خود ندارم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 20

برنامه ريزي كارهاي روزانه برايم دشوار است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 21

من نمي توانم مدت زيادي به حرف¬هاي افرادي كه شمرده و كند حرف مي-زنند، گوش كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 22

اگر بخواهم شير اجاق گاز را كم كنم، معمولاً آن را خاموش مي¬كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 23

گوش دادن به يك سخنراني تلويزيوني به طور كامل، برايم خسته كننده است.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 24

در صورتي كه يك فرد در يك جلسه اجتماعي معذب باشد، من كاري مي-كنم كه فرد حس راحت¬تري پيدا كند.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 25

به اينكه ديگران به حرفهايم گوش كنند، توجه مي¬كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 26

مي توانم منظور افراد را با نگاه كردن به آنها متوجه شوم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 27

من فراموش مي¬كنم وسايلم را كجا گذاشته¬ام و دائم دنبال وسايلم مي گردم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 28

خيلي وقتها تصميمي مي¬گيرم كه عواقب آن را در نظر نگرفته و بعداً پشيمان مي¬شوم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 29

بيش از ده دقيقه نمي¬توانم روي يك موضوع (مثلا مطالعه) تمركز كنم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
سوال 30

نمي¬توانم در حين گوش دادن به يك سخنراني از آن يادداشت بردارم.

  • تقريباً هرگز
  • به ندرت
  • گاهي اوقات
  • اغلب
  • تقريباً هميشه
سوال قبلی
مشاهده نتیجه

آزمون های توانایی های شناختی

  • تعداد سوالات: 30 سوال
  • تفسیر: دارد
  • هزینه آزمون: شما آزمون داده اید.

آزمون های توانایی های شناختی